وضعیت امنیتی در افغانستان این روزها چندان مساعد نیست. در حالی که دولت از برنامه گفتگوهای صلح با طالبان و آمادگی برای از سرگیری این گفتگوها خبر میداد؛ همزمان انفجار مرگبار در یک پایگاه نظامی ارتش افغانستان در شمال کشور با صدها کشته از میان نیروهای ارتش نشان داد صلح و ثبات در افغانستان همچنان مسیری بسیار دشوار را پیش رو دارد. با توجه به اهمیت این موضوع گفتگویی را با آقای اسماعیل باقری کارشناس مسائل افغانستان داشتهایم که در ادامه مورد توجه قرار میگیرد.
طالبان همانند گذشته مانند یک گروه مستقل که روش و سیاست واحدی را دنبال کند، نیست. دلیل آن این است که پس از مرگ ملاعمر و ملااختر منصور، طالبان دچار نوعی انشقاق شد. در حال حاضر طالبان در بیشتر ولایات افغانستان، والی خود خوانده دارد و دستگاه قضایی برای خود تعیین کرده و مردم حتی گاهی برای اعاده دعوا به این مراکز مراجعه میکنند. بر این اساس نه تنها رهبری طالبان به مانند قبل منسجم نیست، بلکه گروههای مختلف طالبان توسط بازیگران خارجی ذی نفع در صحنه افغانستان بویژه بریتانیا و آمریکا به بازی گرفته میشوند. اما یكی از حامیان اصلی طالبان در افغانستان، سرویس امنیتی پاکستان یا همان آی.اس.آی میباشد، اما پس از این که آمریکا اعلام کرد که پاکستان در مبارزه با تروریست و طالبان رویکرد دوگانهای دارد، واشنگتن سعی کرد ظزفیتهای خود در خصوص طالبان را افزایش دهد. همچنین آمریکاییها نمیخواستند طالبان بطور کامل در کنترل پاکستان باشد و براین اساس سعی کردند خوشان بیواسطه با طالبان ارتباط برقرار کنند. بویژه آن که طالبان عامل و طرف اصلی مذاکرات را خود آمریکاییها میداند. به همین خاطر نیز پس از خروج بخش عمدهای از نیروهای آمریكا و ناتو، بیشترین حملات طالبان متوجه نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان است که نمونه آن حمله اخیر به پایگاه شاهین مزار شریف است تا نیروهای امنیتی افغانستان را تضعیف و روحیه آنان را خراب كنند. حمله تروریستی پادگان بلخ نشان داد که طالبان بدنبال تضعیف موقعیت و جنگ روانی علیه نیروهای نظامی افغانستان است.
مسئله طالبان موضوع پیچیدهای در افغانستان است. این پیچیدگی مرتبط با تعدد بازیگران و تضاد منافع بازیگران خارجی در افغانستان است. در واقع همه مسائل جاری در افغانستان را نمیتوان تنها با توجه به نقش و رفتار دولت مورد ارزیابی قرار داد. دولت فعلی افغانستان بویژه تیم آقای اشرف غنی به نوعی همسو و همراه با سیاستهای واشنگتن در افغانستان عمل میكند. ناامنیهای شمال افغانستان طی دو سال گذشته، تصرف قندوز، حمله به بیمارستان داوود خان کابل و حمله اخیر در پادگان بلخ، موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و بخشی از این اتفاقات، متوجه خود دولت است. انفجار اخیر در پادگان بلخ در شرایطی صورت گرفته است که برای ورود و عبور از این پادگان که نیازمند ارائه گواهی هویت ضروری میباشد، باید از موانع و ایستهای بازرسی عبور کنند تا بتوانند وارد پادگان شوند، اما عوامل تروریستی انفجار اخیر براحتی از این موانع عبور کرده و تسلیحات و مهمات را با خود به داخل بردهاند. این مسئله تبعات و فشار بسیاری ازجانب افکار عمومی بر دولت افغانستان وارد کرد که استعفاهای اخیر وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش ناشی از همین فشارها بود، اما این استعفاها چندان تاثیری بر روند ناامنی افغانستان نخواهد داشت، چون در حال حاضر سیاست امریکاییها بر حضور در شمال افغانستان از طریق گسترش ناامنی است. در واقع آمریکاییها با حضور در شمال افغانستان بدنبال کسب پایگاهی مطمئن برای کنترل مناطقی از آسیای مرکزی و دره فرغانه (مشترک میان تاجیکستان، قرفیزستان و ازبکستان) میباشند تا از این طریق شکست برنامهها و اهداف خود را در سوریه و عراق و در برابر روسها جبران کنند.
در زمان حامد کرزی، ناامنیهای افغانستان به جنوب و جنوب شرق افغانستان محدود میشد و مناطق شمالی در شرایط به نسبت امنی به سر میبردند که مهمترین دلیل هم اتحاد و همبستگی میان غیرپشتونها یا همان جبهه متحد شمال سابق بود. در دولت وحدت ملی ما شاهد حضور دو جناح مختلف به رهبری دکتر عبدالله و دکتر اشرف غنی و افزایش اختلافات سیاسی میباشیم. آقای دکتر عبدالله، عطامحمدنور، صلاح الدین ربانی، حاج محقق، دوستم و بطور کلی شیعیان و ازبکها در یک جبهه بودند که این مسئله شمال افغانستان را به نسبت امن نگه داشته بود. اما بعد از روی کارآمدن اشرف غنی و دولت وحدت ملی، با اقدامات سفارت آمریکا و ارتباط با گروههای مختلف و بصورت همزمان، جبهه متحد شمال دچار اختلاف شد به گونهای که در حال حاضر در حزب جمعیت اسلامی بر سر رهبری و شیوه موضعگیریهای سیاسی اختلافات جدی وجود دارد. آقای عبدالله و ژنرال عطا محمد نور در تقابل هم قرار دارند و ژنرال دوستم به نوعی از کشور خارج شده و حتی این احتمال وجود دارد که این اختلافات درون شیعیان نیز بوجود آید. این هدفی است که هم دولت اشرف غنی و هم دولت پاکستان از آن استفاده میکنند و بدنبال انتقال ناامنیها از جنوب شرقی و جنوب افغانستان به شمال میباشند. پاکستان بدلیل متهم نشدن به حمایت از طالبان علاقه مند است که اعضای طالبان را با لباس سیاه داعش به شمال افغانستان انتقال دهد تا فشارها بر اسلامآباد درباره حمایت از طالبان کاهش یابد.
با حادثه اخیر در پادگان شاهین بلخ و قتل عام حداقل 404 نفر از نظامیان افغانستان که با هدف فشار بر ژنرال عطا و کاهش محبوبیت وی در شمال افغانستان صورت گرفت در واقع امید به مذاکره با طالبان و به رسمیت شناختن طالبان به عنوان یک گروه سیاسی در افغانستان از بین رفت. این حمله نیز همسو با اهداف آمریکا در افغانستان صورت گرفت که علاقه مند است با ناامن نشان دادن شرایط افغانستان توجیه لازم را برای حضور خود در این کشور را فراهم کند. پیش از این در مسئله بمباران آچن در ننگرهار که آمریکاییها آن را مادر بمبها علیه مواضع داعش نامیدند، برخی منابع گفتهاند اصولا بمبارانی در کار نبوده است و این انفجار بر اثر انفجار در معادن صورت گرفته است. لذا این فکر که آمریکا برای مبارزه با داعش و طالبان در افغانستان حضور دارد، تفکری ساده انگارانه و بدور از واقعیتهای موجود است.
از طرف دیگر با این شرایط آینده مذاکرات صلح شکست خورده ارزیابی میشود و در نشست مسکو نیز که قرار بود با حضور 12 کشور برگزار شود، آمریکاییها شرکت نکردند و در واقع این غیبت به معنای نارضایتی آمریکاییها از ورود روسها به حوزه افغانستان بود. به همین دلیل هر وقت مسئله مذاکره در باره صلح جدی میشود معمولا عملیاتهای تروریستی و انتحاری در افغانستان زیاد میشود که نمونه بارز آن حمله طالبان به پیشاور بود که در جریان آن 150 دانشآموز کشته شد.
ناامنیها در افغانستان حداقل برای ده سال دیگر تداوم خواهد یافت و حتی تشدید خواهد شد. شکی نیست که شمال افغانستان منطقهای است که به عنوان عقبه گروههای تروریستی علیه آسیای مرکزی استفاده خواهد شد و آسیای مرکزی مقصد بعدی داعش است. البته نه همان داعشی که از سوریه نقل مکان و به آسیای مرکزی انتقال یابد، بلکه گسترش حضور داعش در آسیای مرکزی و از جمله در افغانستان در قالب تغییر شکل اعضای گروههای تکفیری و تررویستی (از گروههای افراطی بومی منطقه) خواهد بود. از طرف دیگر براساس قرارداد امنیتی کابل- واشنگتن در صورت تداوم ناامنیها و بیثباتیها، نیروهای آمریکایی تا سال 2024 در افغانستان حضور خواهد داشت و طبیعی است آمریکا برای تداوم حضورش در افغانستان به ناامنیها دامن خواهد زد تا تداوم حضور خود را ممکن سازد و در واقع پس از ده سال به نوعی پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان مادام العمر خواهد شد، هرچند نتیجه این حضور نتیجهای جز ناامنی و فساد و تضعیف فرهنگ اصیل افغانها نخواهد بود.
مصاحبه از: الوقت
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/6356
تگ ها: